در چمدان را باز میکنم. بوی خوش تابستان 98 میزند بیرون. بوی شبهای روشنی که سکوتش را غوغای ما دو نفر، بر هم میزد. از آن زمان که رو به سکوت میرفت، من میزدم زیر آواز و تو همراهی میکردی تا وقتی هیچ صدایی شنیده نمیشد و ما دو نفر، دست در دست هم، دلهایمان روشنِ روشنِ روشن، میدویدیم، مسابقه میدادیم، بلند بلند میخندیدیم و شاید فکر میکردیم در این دنیای رنگیِ پر از زندگی، چرا این آدمهای دیوانه خوابند؟
🔸 #نقد_مبانی_نظری_دکتر_سروش | استاد الهی راد بازدید : 94
سه شنبه 5 خرداد 1399 زمان : 20:24